روزباید برای اعلام نتیجه به سراغ خدمتگزار مدرسه می رفتم . روز موعود
فرارسید رفتم در خانه خدمتگزار مدرسه ظاهرا روی پشت بام خانه اش
خواب بود (صبح زود رفتم) از همان بالا نگاهی به لیست کرد و به من گفت
برو ازمادرت یک خروس بگیر بیا تا نتیجه ات را بگویم. رفتم به مادرم گفتم
مادرمگفت قبول شدی که خروس خواسته برای تجدیدی و مردودی که
چیزینمی خواهد. من دیگر سراغ خدمتگزار نرفتم. حالا مانده ام که من یک
خروس بدهکارم یا نه؟
خروس ,خدمتگزار ,نتیجه ,مدرسه ,خانه ,یک ,یک خروس ,تا نتیجه ,نتیجه ات ,خدمتگزار مدرسه ,سراغ خدمتگزار
درباره این سایت